خاطره زایمان
دختر قشنگ مامان تو این پست میخوام در مورد به دنیا اومدنت وایت تعریف کنم و عجله شما واسه به دنیال اومدن .... من چند روزی که به عید مونده بود خونه مامان اکی بودم چون دکتر روز 5 فروردین رو واسه سزارین برای من تاریخ زده بود.....من روز 29 اسفند یعنی شب چهارشنبه سوری اومدم خونه خودمون تا خونه رو مرتب کنم و آماده حضور شما خلاصه اون روز رو من شروع کردم به تمیزی خونه و غدا درست کردن وآخر کارام هم لباسای بابا رو آوردم که اتو کنم تا وقتی من درگیر شمام لباس مرتب و تمیز داشته باشه ( 24 پیراهن و 12 شلوار) بعد از این که کارام تموم شد کم کم کمرم شروع کرد به درد گرفتن ساعت حدود 7 شب بود ولی دردش قابل تحمل بود اما وقتی بابایی از سر کار اومد دردا بیشت...
نویسنده :
مامان پانیسا
11:46