پانیساپانیسا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

من و دخترم

روزانه های 4 ماهگی عسل

1394/4/22 14:41
نویسنده : مامان پانیسا
237 بازدید
اشتراک گذاری

توی این ماه تولد مامانی و بابایی بود..دایی حامد اینا همدان بودن و با هم یه جشن کوچولو گرفتیم.. الان تیر ماهه و عشقم آخر این ماه وارد 4 ماهگیت میشی...یه واکسنم داری که باید بزنی و منم همش نگران که اذیت نشی ولی خوب شکر خدا بعد از زدن واکسنت مشکلی پیش نیومد

 

 

اولین باری که پانی با کالسکه رفت ددر

 

 

 

 

 

 

پانی یک ساعت بعد از ردن واکسن 4 ماهگی

 

 

وقتی پانی صبح زود میره پیش بابا فرشید بخوابه این شکلیهخندونک

 

 

پسندها (2)

نظرات (2)

مامان و بابایی دخمل بلا
28 تیر 94 15:10
همیشه دعا کنید که : چشمانی داشته باشید که بهترینها را در آدمها ببیند ... قلبی که خطاکارترنیها را ببخشد ... ذهنی که بدی ها را فراموش کند و خوبی های دیگران را به یاد داشته باشد ... و روحی که هیچگاه ایمانش به خدا را از دست ندهد ... ......... عید فطر مبااااااااااارکککککککککککک
مامانی دخمل بلا
31 تیر 94 17:52
بعضی آدم‌ها را نمی‌شود داشت , فقط می‌شود یک جور خاصی دوستشان داشت , بعضی آدم‌ها اصلا برای این نیستند که برای تو باشند , یا تو برای آنها ... اصلا به آخرش فکر نمی‌کنی , آنها برای این‌اند که دوستشان بداری , آن هم نه دوست داشتن معمولی , نه حتی عشق ! یک جور خاصی دوست داشتن که اصلا هم کم نیست , این آدم‌ها حتی وقتی که دیگر نیستند هم , در کنج دلت تا ابد , یک جور خاص ، دوست داشته خواهند شد ...
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من و دخترم می باشد